جدول جو
جدول جو

معنی قدغن کردن - جستجوی لغت در جدول جو

قدغن کردن
ممنوع کردن
تصویری از قدغن کردن
تصویر قدغن کردن
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قدرت کردن
تصویر قدرت کردن
قدرت و توانایی نشان دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غدقن کردن
تصویر غدقن کردن
نهی کردن منع کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غدغد کردن
تصویر غدغد کردن
بانگ کردن مرغ خانگی: مرغها غد غد می کردند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قدرت کردن
تصویر قدرت کردن
قدرت نمودن نشان دادن قدرت و توانایی
فرهنگ لغت هوشیار
چرب کردن چرب کردن: و صورت دیگر انبیا چون: ابراهیم و اسمعیل و اسحق و یعقوب و فرزندان او علیهم السلام بر آنجا کرده و بروغن سند روسی مدهن کرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مدرن کردن
تصویر مدرن کردن
Modernize
دیکشنری فارسی به انگلیسی
модернизировать
دیکشنری فارسی به روسی
आधुनिक बनाना
دیکشنری فارسی به هندی
আধুনিকীকরণ করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
ปรับปรุงให้ทันสมัย
دیکشنری فارسی به تایلندی
نیکانیدن چیزی را زیر خاک کردن، بخاک سپردن مرده بگور کردن میت، پنهان کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دفن کردن
تصویر دفن کردن
گوراندن، خاکسپاری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دان کردن
تصویر دان کردن
از پوست درآوردن دانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قدر کردن
تصویر قدر کردن
یا قدر کردن جنگ (کشتی) برابر کردن در جنگ (کشتی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قدح کردن
تصویر قدح کردن
نکوهیدن زشت شمردن طعن کردن سرزنش کردن مذمت نمودن
فرهنگ لغت هوشیار